جدول جو
جدول جو

معنی حصن طالب - جستجوی لغت در جدول جو

حصن طالب
(حِ نِ لِ)
قلعه ای مشهور بنزدیکی حصن کیفا و اکراد ساکن آن ’جوبیه’ نام دارند و در 560 هجری قمری قراارسلان آنرا فتح کرد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسن طلب
تصویر حسن طلب
در ادبیات در فن بدیع طلب کردن چیزی از کسی با زبان شیرین و کلمات دلنشین که در مخاطب اثر کند و صورت الحاح و گدایی نداشته باشد، برای مثال شاها ادبی کن فلک بدخو را / گر چشم رسانید رخ نیکو را ی گر گوی خطا کرد به چوگانش زن / ور اسب خطا کرد به من بخش او را (امیرمعزی - ۶۹۱)، براعه الطلب، ادب السؤال
فرهنگ فارسی عمید
(حَ سَ نِ لِ)
ابن جعفر بن محمد موسوی حسنی قرشی طالبی. والی مکهدر 384 هجری قمری از طرف عبیدیان مصر بود، و سپس بر ایشان یاغی شد و به نام خویش خطبه خواند و 43 سال حکومت کرد و در 430 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 223)
ابن عبدالله اشتیبی. متخلص به طالبی و معروف به حسن دده مولوی، شیخ زوایۀ قاهره بود و به قسطنطنیه شد و در 1125 هجری قمری درگذشت. او راست: هدیهالاحوال در شرح مثنوی ناتمام. (هدیهالعارفین ج 1 ص 297)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ طَ لَ)
طلب کردن چیزی را از کسی به کنایت و اشارت پاکیزه، به صورتی که قبح سؤال ظاهر نشود. چنانکه ستودن چیز کسی را پیش مالکش. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به مرآت الخیال ص 118 و نیز رجوع به ترکیبات حسن شود
لغت نامه دهخدا
براعه الطلب: زیبخواست خواستن به گونه ای که در آن نشانه ای از زشتی در یوزگی نباشد
فرهنگ لغت هوشیار